مرام بلغانی

دراین مقاله می خواهیم کمی با مرام خصلت بلغانی یعنی خودمان، از گذشته تا کنون آشنا شویم.

با نگاهی به جامعه کنونی و کمی نزدیکتر به جامعه خودمان بلغان، یک موضوع کاملاً آشکار است و آن تغییرات و دگرگونی های فراوان و زودگذر در همه جنبه های زندگی امروزی ماست. نکته دوم این است که این تغییرات در همه جوامع بشری درحال رخ دادن است اگر چه ممکن است، نوع و اندازه تأثیرپذیری آنها با هم متفاوت باشد. شاید در جایی آرام و در جایی با سرعت بیشتری این دگرگونی ها در حال انجام باشد. با پذیرش این مطلب، نکته اصلی میزان همخوانی این تغییرات با قبل از خود می باشد. اگر تغییرات و دگرگونی های مختلف با سرعت آرام و منطقی به پیش رود به پویایی و داینامیک بودن اجتماع کمک خواهد کرد و درصورتی که تغییرات و تحولات ناگهانی و متفاوت از زندگی افراد باشد به طور قطع مشکلات فراوانی به بار خواهد آورد. برای فهم بهتر مطلب به ذکر مثالی از درون خانواده به عنوان رکن اصلی اجتماع می پردازیم. در صورتی که در یک خانواده مذهبی به یکباره یک فرد بخواهد همه باورهای خانواده را کنار بگذارد چه وضعیتی به وجود خواهد آمد؟! یا اگر خانواده مرفهی تمام اموال خود را از دست بدهد اوضاع به کدام سو خواهد رفت؟! در کلیت جامعه نیز همین گونه خواهد بود. به همین دلیل است که باید رفتارهای خوب گذشته تقویت شود و عیب ها و کاستی های آن برطرف گردد. در ادامه این نوشتار بحثی تحت عنوان مرام بلغانی جهت تبیین و ارائه جنبه های مثبت رفتار اجتماعی گذشتگان خدمت خوانندگان عزیز عرض خواهد شد.

قبل از بیان فهرست رفتارهای مثبت لازم است تعریف کاملتری از آنچه مرام گفته می شود ارائه گردد. گاهاً گروهی مرام را با معرفت یکی دانسته اند در حالی که تفاوت های زیادی بین این دو واژه وجود دارد. مرام امری ذاتی است در حالی که معرفت کوتاه مدت است، معرفت بیشتر کلامی است در حالی که مرام امری همه جانبه است، معرفت امری آگاهانه است اما مرام امری ذاتی است. با توجه به این نکته ها آنچه به عنوان رفتار طولانی مدت یک گروهی یا اجتماع از آن یاد می شود مرام است نه معرفت.

اولین و بارزترین جنبه از مرام بلغانی، آرام بودن و صبور بودن است. این امر به وضوح در گفتار افراد دیگر جوامع هنگام توصیف مردم بلغان به کار می رود، در این جنبه از مرام، جایی برای تندخویی و ناشکیبایی وجود ندارد.

جنبه دوم مرام بلغانی، گذشت و دوری از اختلافات دائمی است. این امر در مقایسه با جوامع اطراف به خصوص در گذشته به وضوح قابل مشاهده است آن هم از طرف بزرگان نسبت به خطای افراد اجتماع. متأسفانه این جنبه مرام بلغانی در حال حاضر کم رنگ شده است. مراجعه به محکمه های قضایی و نهادهای دیگر و خارج نمودن ابتکار عمل از درون اجتماع و واگذاری آن به دیگران که هیچ آشنایی با جامعه ما ندارند خسارت سنگین به روابط اجتماعی وارد نموده است. حاکم شدن این امور، توسل به نوعی رابطه است که هیچ سنخیتی با روابط خویشاوندی ندارد. درگذشته از این که همه اقوام و خویشاوند یکدیگر هستند و هیچ کس غریبه نیست، مایه مباهات ما بود و همین باعث همدلی و اتحاد میشد.

چه بسیار خاطره ها و شنیده هایی داریم که رفع اختلافات و مشکل های بوجود آمده با تشکیل هیات هایی از علمای بزرگوار و بزرگان محل نه تنها در بلغان، حتی در دیگر روستاهای اطراف حل و فصل می شده است. آیا با توجه به کارایی حتمی این نهادها و عدم حل مسئله با توسل به نهادهای کنونی و رجوع به افراد ناآگاه دیگر، شایسته و بایسته نیست که با تشکیل هیاتی از علما و بزرگان و آگاهان خودمان مشکلاتمان را حل نموده و همدلی و دوستی ها به حالت قبل بازگردانیم؟

جنبه سوم مرام بلغانی مشارکت، یکسو بودن و همگرایی همه مردم است. مشارکت همه مردم اگرچه با رفتار های محفلی و گزینشی به خطر افتاده است لیکن هنوز در جریان است، که نمونه های آن در بحث ارتقا و شهرداری و معابر مشهود است.

نشانه بارز این امر در گذشته همان قضیه پانزده صحرایی است که در ابتدا برای تقسیم زمین بوده ولی در همه جنبه ها بزرگانی از همه گروه ها و طوائف برای رفع مشکلات یا ایجاد نهادها و پیشبرد امور گرد هم می آمدند .

در این قسمت از بحث سوال اساسی این است : چگونه برای اداره  50 خانوار در سال 1355 به 15 فرد نیاز بوده است و حاصل این نوع رفتار چیست؟ ولی در حال حاضر می توان اجتماع چندین برابر شده نسبت به گذشته را با چند نفر محدود اداره کرد؟ حاصل این نوع نگرش و رفتار چه خواهد بود؟ به عنوان مثال آیا در موضوع بهسازی معابر با تشکیل هیات امنا و سپردن امورات هر کوچه به فردی از همان کوچه به نمایندگی از بقیه کار بهتر صورت نمی گرفت؟

موضوع دوم این قسمت از جنبه مرام بلغانی یکسو بودن است. معروف است در گذشته اگر مغازه داری جنس مورد نظر خریدار را نداشت او را به مغازه دیگر در بلغان می فرستاد و می گفتند پول نباید از بلغان خارج شود .

همین امر باعث شده است که نهاد ها و تشکل های مختلف در بلغان به وجود آیند که اصلی ترین دلیل مرکزیت بلغان در بخش تازه تاسیس شده، باعث رونق بلغان است. از همین روست که ما نیز باید خواهان نتیجه ها و ثمره های این ارتقا برای بلغان؛ یعنی حضور ادارات در بلغان و عدم متفرق شدن آنها باشیم.

نکته سوم این قسمت همگرایی اجتماعی است.

از گذشته نزدیک و از اواسط دهه 90 به قبل در تمام وقایع و رخدادها گفتمان و پیام بلغان یکی و یکصدا بوده است، این موضوع را در اجرایی شدن انتقال آب از کوه های هرم، ایستگاه برق و یا کلیه انتخابات ها می توان دید که مردم بلغان یکصدا و یک دست عمل نموده اند به گونه ای که افراد غیر بومی در صحنه های مختلف از جمله انتخابات شوق فراوانی برای حضور در بلغان داشتند. این امر بسیار مهم و اساسی است چون پیام واحد و یکصدایی فارغ از نتیجه، کارکرد یکسان دارد چون در صورت همخوانی نتیجه با آرا، برگزیده، وام دار شما است و اگر همخوانی نباشد برگزیده برای دور بعد به شما نظر خواهد داشت .

این همگرایی نتیجه کنش هایی است که در گذشته صورت گرفته است و نمونه بارز آن تقسیم زمین های صحرا است، عمل منحصر به فردی که فقط در بلغان صورت گرفته و همه را یکسان دیده و هرکس به آنچه حقش بوده رسیده است.

حیف است سرمایه اجتماعی چنین ارزشمند با رفتار های محفلی و غیر شفاف و نگاه از بالا به مردم به هدر رود.

از نکات دیگر رفتار مثبت اجتماعی در بلغان می توان به انتقال به هنگام و آرام قدرت یا مسئولیت و سپردن امور به جوانان نام برد. در دوره ای که در جوامع همتراز بلغان خان یا کلانتر یا کدخدا مسئولیت مادام العمر داشتند هیچکدام از کدخدایان بلغان دائمی و دراز مدت نبوده اند . این نکته دقیقا همان چیزی است که امروزه به عنوان گردش نخبگان نامیده می شود . برای توضیح بیشتر اهمیت این موضوع نگاهی کوتاه به مفهوم دموکراسی خواهیم داشت .

در نگاه اول دموکراسی مراجعه به آرا افراد جامعه در جهت مبارزه با خودکامگی و دیکتاتوری است و مخالف اشرافیت. در حالی که پس از گذشت دورانی خود دموکراسی به ماشین تولید اشرافیت تبدیل خواهد شد و آن قدرت گرفتن بی حد و اندازه منتخبین مردم است .راه عبور از این مشکل گردش نخبگان است .

از همین روست که در جوامع پیشرفته و با سابقه منتخبین مردم بیش از چند دوره نمی توانند کاندید شوند و عمر مسئولیت ها اغلب مدت دار ذکر می گردد. این موضوع در زمان های قبل در بلغان رعایت می شده است و افراد پس از مدتی امورات را به جوانان می سپرده اند. اگر به خاطرات و کارهایی که بزرگان ما در گذشته انجام داده اند و از آنها تعریف می کنند توجه کنیم، امروزه با حسابی ساده می توان فهمید که آنها به کارهایشان در زمان جوانی اشاره می کنند. همان زمانی که افراد مسن و با تجربه نیز حضور داشتند. پر واضح است که نسل جوان باید ضمن پذیرش مسئولیت از مشاوره و راهنمایی بزرگان استفاده نماید و خود را از تجربیات ارزشمند آنها محروم نسازند.

و اما آخرین جنبه از مرام بلغانی که به آن اشاره خواهد شد بحث مسئولیت پذیری است.  پیشتر در همین نوشته به نهاد 15 صحرا اشاره شد اگرچه در نام صحرا آمده است ولی دراصل گروهی مردمی بوده است یعنی کل افراد واجد شرایط در 15 گروه قرار داشته اند و یک نفر هم به عنوان رئیس گروه بوده که در اصطلاح رئیس صحرا نامیده می شده است .

قبل از این نکته نیز ذکر گردید که این نهاد در زمان تقسیم اراضی کشاورزی از بین نرفته و در همه امورات نقش اساسی داشته حتی در حال حاضر نیز در گفتمان بعضی ها 15 صحرا جاری و ساری است. نکته کلیدی این موضوع مسئولیت پذیری بزرگان هر دسته بوده است که در زمان لازم عهده دار سهم افراد گروه خود بوده است و حتی در صورت عدم همراهی تمام افراد خود همه وظایف را انجام می داده است. متاسفانه امروزه این موضوع از بین رفته. از یک طرف باید کسانی که در منصب و مقام ها هستند حتما، خودشان بیشتر در امورات و پیش گام تهیه ملزومات باشند و از طرف دیگر افراد متمول و دارای سرمایه نباید نقش خود را فراموش نمایند آن هم در جامعه ای که آحاد اجتماعی در موقع لزوم مشارکت فعال دارند. در موضوع ارتقا و تاسیس شهرداری و بهسازی کوچه ها اکثریت اجتماع مشارکتی قابل تحسین داشتند. با این حال فقط دو یا سه نفر از افراد تواناتر در حد خود مشارکت نمودند در حالی که در روستای همجوار چند نفر از افراد متمول کل هزینه را بر عهده گرفته اند. از دوستانی که خداوند متعال آنها را از نعمت و مکنت بیشتری برخوردار گردانیده است تقاضا می گردد با تشکیل گروه و تشکل در بین خود در مواقع لزوم جدی تر و قوی تر به پای کار آیند . البته پرواضح است که جنبه مسئولیت پذیری صرفا به موارد مشارکت مالی خلاصه نمی شود بلکه حضور و مشارکت در مراسم های جمعی و خصوصی همانند عزا و عروسی یا افتتاحیه ها و … نیز بسیار مهم است.

در گذشته در صورت فوت فردی از اهالی بلغان یا عروسی ها تمام افراد بلغانی از دور یا نزدیک خود را مسئول حضور می دانستند که متاسفانه این موارد به ویژه در بین جوانان عزیز ما کم رنگ گشته است. علی رغم ناراحتی فراوان این سوال به ذهن می آید آیا کسی را که سالیان زیاد نه در مراسمی از مردم حضور دارد نه در گرفتاری ها کمک و مساعدتی به عهده می گیرد اگر معذوریت یا مشکل اساسی نداشته باشد.

می توان بلغانی نامید ؟

این نوشتار مطلقاً مدعی از بین رفتن تمام جنبه های مرام بلغانی نیست بلکه تبیین وضع موجود و نشان دادن کم رنگ شدن آنها است. هشداری است که در حال حاضر (که دوره مدرنیسم به سر آماده است و جوامع بزرگ و دانشمندان و صاحب نظران آنها به پست مدرنیسم رسیده اند و خواهان برگشت به جنبه های مثبت زندگی بشری هستند) ما نیز باید با شناخت و آگاهی از فرهنگ و آداب گذشتگان خود ضمن استفاده از ابزار نوین، صبور بودن، گذشت، مشارکت، مسئولیت پذیری را حفظ نماییم. زیرا آنچه موجب وضع کنونی ما، که بی شک بهتر و والاتر از اطرافمان است، همین ویژگی هایی است که مرام بلغانی می نامیم، می باشد. همان گونه که گذشتگان ما با تدبیر و دوراندیشی و عقل گرایی وضع بلغان را به گونه ای ساختند که ادعا اول بودن و پیشرو بودن در منطقه را داریم ما نیز به گونه ای باشیم تا فرزندان ما و آیندگان مان زندگی بهتر و با کیفیت تری داشته باشند. بتوانیم مانند گذشته سر آمد باشیم و در آینده حسرت کم کاری ها و ندانم کاری ها نداشته باشیم

نویسنده:
محمد احراری (خواجه علی)