تنبیه وتشویق دوران تحصیلی ما

کلاس دوم راهنمایی بودیم یک روز عصر جغرافیا داشتیم.یادم میادصندلی ها آورده بودیم توحیاط نشسته بودیم معلم بعد ازدرس ،ازبچه ها درس جلسه قبل راپرسید.هیچ یک از بچه ها درس را نخوانده بودندوجواب پرسش ها را ندادند.من جواب سوال ها رادادم.معلم درکلاس تشویقم کرد.بعد اززنگ ازدفترصدایم زدندمنم خوشحال رفتم دفتر گفتم حتما دفتر هم می خواهد تشویقم کند.وقتی به دفتر رسیدم دیدم مدیر مدرسه عصبانیه.گفت چرادیروز با یکی ازبچه ها دعوا کردی خلاصه تنبیه شدم ویا چهره ای ناراحت ازدفتر ومدرسه بیرون آمدم.
بچه ها بعد کلاس قرارگذاشته بودند برویم پایین ده فو تبال بازی کنیم.منم برای رفع ناراحتی باهاشون رفتم.به زمین بازی که رسیدیم یارگیری کردیم ومی خواستیم بازی را شروع کنیم که یکی اومد وگفت که مدیر مدرسه باهات کار داره وباید هرچه زودتر بری مدرسه.گفتم خدایا دیگه چی شده؟ به مدرسه که رسیدم مدیر نبود ورفته بود خونه اما مستخدم مدرسه نشسته بود وگفت صندلی ات ازحیاط جمع نکردی ونیاوردی تو کلاس بیا وصندلی راببر توی کلاس.
بله این بود تنبیه وتشویق دوران ما.به نظرتون نمی شد اون مدیر یا حداقل اون مستخدم خودش صندلی راببره تو کلاس واین قد با اعصاب من بازی نکنه.با روحیه ای گرفته واعصابی خراب ازرفتن به بازی فوتبال منصرف شدم ورفتم خونه.اون روز از مدیر ودرس خوندن بیزار شدم.

یک دیدگاه برای ”تنبیه وتشویق دوران تحصیلی ما

پاسخی بگذارید